۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۲, پنجشنبه

در باره ‎‎احمدرضا احمدي


در باره شاعر‎‎احمدرضا احمدي "قافيه در باد گم مي شود"‏‎‎
احمدرضا احمدي در 30 ارديبهشت‌ 1319 در كرمان متولد شد. خاندان او در اين شهر از اعقاب حاج احمد فقيه ‏كرماني بودند كه احوال‌شان در كتاب «تاريخ بيداري ايرانيان» اثر ناظم‌الاسلام كرماني آمده است. سال اول دبستان ‏را در مدرسه كاوياني كرمان گذراند و در سال 1326 با خانواده‌ به تهران كوچ كرد. در دبستان ادب و صفوي ‏تهران دوران ابتدايي را به پايان ‌برد. در دبيرستان‌هاي ناصرخسرو، هدف و دارالفنون دوره متوسطه را طي ‌كرد. ‏در سال 1346 در روستاي ماهونك كرمان آموزگار ‌شد و پس از پايان سربازي به انجام فعاليت‌هاي مختلفي ‏‏‌پرداخت، ازجمله كار تبليغاتي در گروه صنعتي بهشهر و انتشارات روزن، تا آن‌كه سرانجام در سال 1349 به ‏كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان ‌رفت. تا سال 1358 در سمت مدير توليد موسيقي براي صفحه و نوار ‏‏‌ماند و از سال 1358 تا زمان بازنشستگي يعني سال 1373 در بخش انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و ‏نوجوانان به ويراستاري مشغول ‌شود.‏
احمدي از دهه شروع به سرودن شعر کرد و تاکنون در حوزه‌هاي مختلفي هم‌چون ادبيات كودك، شعر بزرگ‌سال ‏و دكلمه‌ شعر، آثاري را خلق كرده است. در سال 1343 با كساني هم‌چون نادر ابراهيمي، بهرام بيضايي، جعفر ‏كوش‌آبادي، مريم جزايري، بيژن جلالي، اكبر رادي، محمدعلي سپانلو، اسماعيل نوري علا، مهرداد صمدي و ‏جميله دبيري، انجمن ادبي «طرفه» را راه‌اندازي و دو شماره منتشر كردند. هم‌كاري با مجله‌هاي رودكي، فيلم، ‏گزارش فيلم، جنگ روزن، كلك و نگاه نو از ديگر فعاليت‌هاي او به‌شمار مي‌روند. در سال 1381 ناصر صفاريان ‏در فيلمي با عنوان «وقت خوب مصائب»، به زندگي و آثار اين شاعر پرداخت.‏
در كارنامه احمدي در قلمرو شعر، كتاب‌هاي «طرح» 1341، «روزنامه شيشه‌اي» 43، «وقت خوب مصائب» ‏‏47، «من فقط سفيدي اسب را گريستم»50، «ما روي زمين هستيم»52، «نثرهاي يوميه» 59، «هزار پله به دريا ‏مانده است» 64، «قافيه در باد گم مي‌شود»70، «همه‌ي آن سال‌ها» 71، «لكه‌اي از عمر بر ديوار بود»72، ‏‏«ويرانه‌هاي دل را به باد مي‌سپارم» 73، «از نگاه تو در زيرآسمان لاجوردي» 76، «عاشقي بود كه صبحگاه ‏دير به مسافرخانه آمده بود» 78، «هزار اقاقيا در چشمان تو هيچ بود» 79، «گزيده ادبيات معاصر 72» 79، ‏‏«يك منظومه ديرياب در برف و باران يافت شد»80، «كتاب منتخبات»81، «نثرهاي يوميه» تجديد چاپ 82، ‏‏«عزيزمن»84، «در قلمرو نثر: حكايت آشنايي من» 77، «در قلمرو ادبيات كودكان: من حرفي دارم كه فقط شما ‏بچه‌ها باور مي‌كنيد» با نقاشي عباس كيارستمي 48، «هفت كمان هفت‌رنگ» با نقاشي هوشنگ محمديان 64، ‏‏«هفت روز هفته دارم» با نقاشي محمدرضا دادگر 64، «تو ديگر از اين بوته هزار گل سرخ داري» با نقاشي ‏فردوس ابراهيمي‌فر و مينا ضرابي 68، «نوشتم باران، باران باريد» با نقاشي فردوس ابراهيمي‌فر 68، «عكاس ‏در حياط خانه ما منتظر بود» با نقاشي نسرين خسروي 69، «روزهاي آخر پاييز بود» با نقاشي فرح اصولي 69، ‏‏«در بهار پرنده را صدا كرديم، جواب داد» با نقاشي فرح اصولي 69، «خرگوش سفيدم هميشه سفيد بود» با نقاشي ‏فرح اصولي 69، «حوض كوچك، قايق كوچك» با نقاشي نفيسه شهدادي 70، «در بهار خرگوش سفيدم را يافتم» با ‏نقاشي نفيسه رياحي70، (اين كتاب ازسوي شوراي كتاب كودك كتاب به عنوان كتاب سال برگزيده شد.)، «خواب ‏يك سيب، سيب يك خواب» با نقاشي ابوالفضل همتي آهويي 73، «شب يلدا قصه‌ي بلندترين شب سال»، با نقاشي ‏فرح اصولي 76، «اسب و سيب و بهار» با نقاشي كريم نصر80، (اين كتاب هم برنده انتخاب شوراي كتاب كودك ‏شد)، «در باغچه عروس و داماد روييده بود» با نقاشي مرجان وفاييان 82، «رنگين‌كماني كه هميشه رخ نمي‌داد» ‏با نقاشي محمدعلي بني‌اسدي 84، «روزي كه مه بي‌پايان بود» و «نشاني» با نقاشي شراره خسرواني 84. هم‌چنين ‏برخي شعرهاي او نيز به زبان‌هاي انگليسي، فرانسه، آلمان، اردو، ارمني و ژاپني ترجمه شده‌اند. در قلمرو دكلمه ‏شعر، خوانش شعرهاي سهراب سپهري در «گلستانه و ابيات تنهايي»، خوانش شعرهاي نيما يوشيج در «در شب ‏سرد زمستاني»، خوانش شعرهاي قيصر امين‌پور در «فاصله»، خوانش شعرهاي خودش در كاست «يادگاري»، ‏خوانش شعرهاي حافظ در «شرح شوق» با هم‌كاري ژاله علو و خوانش شعرهاي مختلف در حدود 10 كاست از ‏فعاليت‌هاي اوست.‏
احمدي هم‌چنين در فيلم‌هاي «نار و ني» اثر سعيد ابراهيمي‌فر و « بانوي ارديبهشت» رخشان بني‌اعتماد گويندگي و ‏در فيلم «پستچي» داريوش مهرجويي در سال 1351 بازي كرده است. در سال 1378 داور نخستين جشنواره ‏موسيقي پاپ در ايران مي‌شود و در سال 1379 داور جشنواره 20 سال شعر و قصه كودك در ايران. در مدتي كه ‏مدير توليد مركز تهيه صفحه و نوار در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان بوده، آثاري ازجمله مجموعه ‏‏«صداي شاعر» كه معرفي شعر معاصر و شعر كلاسيك فارسي بود، مجموعه زندگي و آثار موسيقي‌دانان ايران و ‏جهان، مجموعه آوازهاي فولكلور ايران، مجموعه كل رديف موسيقي ايران، مجموعه بازسازي تصنيف‌هاي ‏كلاسيك موسيقي ايران و مجموعه قصه براي كودكان را توليد كرده است.‏
‎"‎قافيه در باد گم مي شود" احمدرضا احمدي نخستين بار در سال 1370 به وسيله نشر پاژن منتشر شد و حال بعد ‏از گذشت 16 سال بار ديگر از سوي نشر افکار منتشر شده است. شاعر دليل وقفه طولاني براي تجديدچاپ اين ‏مجموعه را بيماري و دغدغه هاي شخصي طي سالهاي گذشته عنوان کرد بود.‏

هیچ نظری موجود نیست: